خدایا امشب نوزدهم رمضان سال هشتاد وهشت است ومن دلم خیلی خیلی گرفته ، برای نزول قرآن بی همتایت جشن تولدی گرفته ام ولی برای ضربت خوردن مولایمان علی (ع) چشمانم اشک بار و غمگین است .الهی غمهایی افزون بر این در دلم سنگینی میکند ولی یارای گفتم به کسی را ندارم .شب عزیزی است و خیلی ها برایت مهمانند . چه دستانی که آلان بسویت بلند شده و چه دلهایی که ناله نمی کنند و چه چشمانی که اشک امانشان نمیدهد. همه به دامان پیامبر و ائمه اطهار (ع) پناه آورده و برای رساندن ناله دلشان به آنها متوسل شده اند. ولی من گناهکار روی توسل به آن بزرگان و معصومین را ندارم . گناه سراسر وجودم را فرا گرفته و دستانم لرزان و ناتوان به سویت برداشته شده اند .ناامید نبوده و نیستم ،ولی میترسم مرا نبخشی و گریان امشب را به پایان برسانم .همه خوبان امشب دوربرت را گرفته اند و برای من گناهکار جایی نمانده ،چه کنم که روی توسل به ائمه اطهار (ع) را نیز ندارم چونکه سال قبل به ایشان گفته بودم خود را تطهیر خواهم کردم ، ولی باز رویم سیاه که ترا آنگونه شایسته ات بود پرستش نکردم و باز گناه کردم.خدواندا ترا به احترام پیامبر رحمت و ائمه مظلوم و شهدای اسلام و اشک پاک تمام کسانی که امشب قرآن به سر گذاشته و تو را میجویند من و همه کسانی را که از ته دلم دوست داشته یا مرا دوست دارند ، به اتفاق تمامی مسلمین و مسلمات عاقبت بخیر کن .خدایا مراآنقدر توانایی ده تا کسانی را که به من تهمت زده و غیبتم نموده و در زندگی سختیهای فراوانی برایم تحمیل کرده اند ، را بتوانم ببخشم .خدواند برادری دارم که یادگار پدر و مادر شهیدم بوده و ظلمهای بسیاری بر او وارد شده و مرا یارای گرفتن حقش نیست ،او نیازمند عنایت و توجه خاص توست . اورا به آنچه شایسته اش است ،عنایت فرما و این جهان ودنیا باقی را برایش بی غم و آسوده گردان .میدانم که بنده خوبی نیستم ولی باز سر افکنده به امید بخشش ات دوباره با توسل به پیامبر (ص)و ائمه (ع) این شب قدر به درت آمدم و ملتمسانه درت را میزنم .خدایا خیلی سخته انسان دردی داشته باشه ولی نه بتونه حل کنه و نه بتونه به کسی بگه، توکه به اسرار ما آگاهی ،پس خودت مارا به راه راست هدایت و عاقبت بخیرمان بکن .
بنده همیشه گناهکارت : رحمت سخنی