دکتر رحمان دادمان شمع جاوید آذربایجان
رحمان دادمان در سال 1335 در شهر اردبیل دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در همان شهر و تحصیلات متوسطه را در رشته ریاضی در دبیرستان هدف تهران به انجام رساند. وی در سال 1353 وارد دانشگاه تهران شد و در سال 1365 در رشته مهندسی عمران از این دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد فارغالتحصیل شد.
پیش از انقلاب فعالان جنبش اسلامی در انجمنهای اسلامی دانشگاه تهران بود و نقش بسیار گستردهای در قیام مردم تبریز علیه رژیم شاه داشت. وی پس از پیروزی انقلاب هم به همراهی دانشجویان مسلمان و پیرو خط امام (ره) در تسخیر لانه جاسوسی و برپایی انقلاب دوم نقش فعالی ایفا نمود.
پس از حمله نظامیان آمریکا به طبس، وی همراه عدهای از گروگانهای آمریکایی عازم شهر تبریز شد. سپس به پیشنهاد حضرت آیت الله مدنی به فرماندهی سپاه آذربایجان شرقی منصوب گردید. با شروع جنگ تحمیلی مشارکت فعالی در همه عرصههای دفاع مقدس داشت، سپس تا پایان جنگ در سمتهای مسئول ستاد عملیاتی سپاه پاسداران، جانشین معاونت کل لجستیک و تدارکات سپاه و قائممقام عضو هئیت امنای جهاد سازندگی و معاون آموزش جهاد به خدمت پرداخت با فرمان حضرت امام(ره) مبنی بر الحاق شیلات ج.ا. به وزارت جهاد به عنوان اولین مدیرعامل شرکت شیلات ج.ا. منصوب گردید. با رحلت حضرت امام (ره) همانند بسیاری از دوستان و همرزمان خویش به ستاد برگزاری مراسمهای ارتحال امام (ره) پیوست و به صورت شبانهروزی به کار و تلاش پرداخت تا شاید به این طریق بتواند ذرهای از درد جانکاه خویش را در غم از دست دادن آن پیر فرزانه التیام بخشد.
پس از ارتحال امام(ره) در راستای عمل کردن به وصیتنامه امام خمینی(ره) مبنی بر تحصیل جوانان حزباللهی و حضور آنها در فضای دانشگاهها مشغول ادامه تحصیل شد. دکتر دادمان سپس برای تحصیل در رشته دکترای راه و ساختمان به انگلستان رفته و موفق به دریافت درجه دکترا از دانشگاه منچستر این کشور گردید.
ایشان طی سالهای گذشته در سمتهای مختلفی به انجام وظیفه در نظام مقدس جمهوری اسلامی پرداخته است از جمله در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پستهای فرمانده سپاه آذربایجان شرقی، مسئول ستاد عملیاتی سپاه، معاون هماهنگ کننده واحد تدارکات کل سپاه و جانشین معاون لجستیکی در وزارت سپاه ، در وزارت جهاد سازندگی در پستهای مسئول واحد آموزش جهاد، قائم مقامی و عضویت درشورای مرکزی و مسئول هماهنگی واحدها و کمیتههای جهاد و همچنین مدتی نیز به عنوان مدیرعامل شرکت شیلات جمهوری اسلامی ایران در این وزارتخانه فعالیت کرده است.
آقای دکتر دادمان حضور فعالی در مجامع فرهنگی داشته و مقاله وی در کنفرانسهای بینالمللی منتشر گردیده وی همچنین علاوه بر تدریس در دانشکده فنی دانشگاه تهران مدتی نیر در سمت معاون امور پژوهشی مرکز تحقیقات استراتژیک مشغول به کار بوده است. از ایشان چهار فرزند به یادگار مانده است.
شهید دادمان در 27 اردیبهشت سال 1380 در حالی که جهت انجام ماموریت اداری خویش و بازدید از پروژههای وزارت راه و ترابری دراستان گلستان عازم این استان بود در سانحه سقوط هواپیمای یاک 40 همراه تعدادی دیگر از همراهان خویش به ملکوت اعلی پیوست.
هیچوقت فکر نمیکردم آقا رحمان این طور از دنیا برود، خوشا به سعادتش، "عاش سعید او مات سعیدا" (خاطرات حیدر زندیه)
زندیه از یاران دیرین شهید دادمان است. وی که از سالهای اولیهی انقلاب با شهید دادمان یار بوده است. خاطرات بسیاری از وی در ذهن دارد. زندیه از آقا رحمان میگوید: « متاسفانه ما ایرانیها رسم بدی داریم و آن این است که همیشه وقتی افراد برزگ از دنیا میروند شروع به شناسایی درباره رفتار، خصوصیت و ویژگیهای آنها میکنیم، وقتی این مردان بزرگ در قید حیات هستند، آنطور که شایستهی آنهاست، به آنها توجه نمیکنیم و گاهی حتی به آنها ظلم هم میکنیم.»
وی با تقسیم بندی مراحل مختلف زندگی شهید دادمان و دستهبندی ویژگیهای اخلاقی و خصوصیات شهید به ذکر خاطراتی از آن مقاطع میپردازد و میگوید:« آقا رحمان بسیار شجاع و با شهامت بود.» سالهای 56 یا 57 بود که رو به روی دانشگاه تهران تظاهراتی برگزار شده بود، یادم هست که آقا رحمان روی شانههای یکی از هم رزمانش با حرارت علیه رژیم شاه شعار میداد.
سالهای 62-63 در مراسم حج یک راهپیمایی در مکه ترتیب دادیم. در مسیر سنگ زدن به شیطان خیلیها با علاقه شعار نمیدادند؛ اما آقا رحمان با این که مسئولیت مهمی بر عهده داشت و باید طوری رفتار میکرد که مورد شناسایی قرار نگیرد، با حرارت شعار میداد به طوری که جمع با ایشان همراهی کرد و تظاهرات تبدیل به یک راهپیمایی بسیار موثر و پرشکوه شد.»
« در حج خونین سال 66 در اجتماع مردم درحالی که پلیس ضد شورش و نیروهای خشمگین سعودی حضور داشتند، با شهامت مردم را توجیه میکرد و به آنها روحیه میداد.» زندیه از علاقهی شدید آقا رحمان به رزمندگان اسلام میگوید و ادامه میدهد:« آقا رحمان علاقهی خاصی به رزمندگان داشت و در مراسم حج تمام تلاشش این بود که نیروهای بعثه را از میان رزمندگان انتخاب کند و جالب است که بدانید شهید دستواره ، حاج عباس ورامینی، مجید رمضان و بسیاری دیگراز بزرگان لشگر 27 با آقا رحمان همکاری کردند. آقا رحمان همیشه بسیجی بود. یادم هست زمانی که مدیر عامل شیلات بود، در موسم هفتهی بسیج و عملیاتها که میشد، لباس بسیجی میپوشید زمان اعلام قطعنامه شاهد بودم که چگونه اشک میریخت.»
یار دیرین شهید رحمان دادمان میگوید: «آقا رحمان روح لطیفی داشت، علیرغم چهرهی ایشان که جدی و خشن به نظر میرسید، بسیار لطیف و مهربان بود. وقتی کاری را که به افراد محول میکرد انجام میشد مثل یک آدم معمولی و زیردست میآمد دلجویی و تشکر میکرد. اگر این وجه شخصیت آقا رحمان را کسی درک کرده باشد امروز بیشتر میسوزد.
زندیه ادامه میدهد: «عجیب عشق به ائمه داشت. در مراسم حج زمانی که دعای کمیل برپا میکردیم ایشان همواره در رفت و آمد بود. همانطور که راه میرفت و وظیفهاش را انجام میداد، گریه میکرد و اشک میریخت. یادم هست یکبار بعد از آن که دعای کمیل تمام شد، آقا رحمان گفت: حیدر، برویم دعا بخوانیم. من که خسته بودم گفتم: خسته شدیم، آقا رحمان در جواب گفت: دعایی که خودمان پشت بقیع بخوانیم لطف دیگری دارد.
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI