اعترافات دوتن ازجنایتکاران ارمنی درقتل عام قره باغ و خوجالی
Terrorist Armenians
دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
آذربایجان در سال فاجعه قتل عام اهالی خوجالی قره باغ بدست ارامنه"روزهای غمباری را سپری کرد.. اعترافات که از یکی از سیاهترین لکه های ننگ تاریخ بشریت پرده بر میدارد توسط یک روزنامه نگار وشاعر معروف.ارمنی نگاشته شده است که خود در آن جنایات شرکت داشته وآنرا مایه افتخار خود ارامنه میداند. باشد کسانی که هنوز نسبت به وقوع این فاجعه با تردید مینگرند با خواندن این اعترافات صریح وتکاندهنده بخود بیایند.
یکی از شعرا و نویسندگان مشهور ارمنی به نم زوری بالایان در کتابی تحت عنوان ؛احیا دوباره روحمان؛ از قتل عام خوجالی در تاریخ 26 فوریه 1992 که خود نیز در آن شرکت داشته چنین مینویسد:
با خاچاتوریان به خانه ای که تصرف کرده بودیم وارد و کودک 13 ساله تورکی رادیدیم که توسط سربازان ارمنی به پنجره اتاق میخکوب شده بود خاچاتوریان برای اینکه جلوی گریه و فریادهای کودک را بگیرد پستان بریده شده مادرش را به زور در دهان وی فرو برد بعد از آن من پوست سر و سینه و شکم کودک را کنده و تایم گرفتم کودک در عرض هفت دقیقه بر اثر شدت خونریزی جان داد و من با این عمل دچار شادی و شعف زاید الوصفی شدم و تمام روحم سر شار از غرور گردید.
خاچاتوریان جسد کودک را تکه تکه کرده و در مقابل سگها انداخت!شب همانروز این کار را با سه کودک دیگر ترک تکرار کردیم "بدین شکل من به وظیفه خود به عنوان یک ارمنی عمل کرده و یقین دارم که که تمامی ارامنه به ما و کارهایمان افتخار خواهند کرد.
زوری بالایان - از کتاب احیا دوباره روحمان- چاپ شده در صفحه 260 تا 262 نشریه وانادزور بتاریخ 1996.
علاوه بر این نویسنده و روزنامه نگار دیگر ارمنی به نام دیوید خردیان که اکنون ساکن لبنان میباشد در لابلای صفحات 19 تا 76 کتابی تحت عنوان"" در راه صلیب"" از مصیبتهای وارد به اهالی خوجالی در طی قتل عام آنها توسط ارامنه به عنوان افتخار ارامنه یاد کرده و در صفحه? 26 آن نوشته است:در یک صبح سرد در نزدیکیهای داش بولاق مجبور شدیم برای عبور از یک باتلاق از اجساد پلی برای عبور بسازیم ""پود پول کوویک اوهانیان "" وقتی ترس مرا در عبور از روی اجساد دید و اشاره کرده وگفت نترس حرکت کن و من پایم را روی جسد دختری 9 تا 11 ساله گذاشته و شروع به حرکت نمودم.پاهایم وتمام شلوارم غرق خون شده بود. بدین شکل ما از روی اجساد 1200 نفر که پلی برای ما شده بودند گذشتیم.
در صفحه?62 و 63 "" مارتین 2"" از یک گروه ارمنی به نام کافلان که وظیفه سوزاندن اجساد را بر عهده داشتند نام برده شده و در ادامه آمده است: 2000 نفر از منگولهای پست در یک کیلومتری خوجالی سوزانده شد .در آخرین ماشینی که برای سوزاندن حمل میکردند من دختری 10 ساله را دیدم که علیرغم زخمهای زیاد در ناحیه سر و دست وسرما و گرسنگی همچنان زنده بود و به سختی نفس میکشید ;دخترک به من نگاه میکرد و من هیچگاه چشمها ی آن دختر 10 ساله را که با مرگ دست و پنجه نرم میکرد را فراموش نخواهم کرد "سربازی به نام تیکرانیان گوشهای دخترک را گرفت و او را کشان کشان به داخل اجسادی انداخت که قرار بود سوزانده شوند سپس مواد آتش زا بر روی آنها ریخته و اجساد راآتش زدند" صدای ناله? و فریاد کسانی که هنوز زنده بودند از میان آتش به گوش میرسید
نیروهای نظامی ارمنستان 613 ترک آذربایجانی بی گناه از جمله 106 زن و 63 کودک را به قتل رساندند.
هزار شهروند خوجالی نیز در این روز زخمی شدند که مصدومیت 487 نفر از آنان از جمله 76 کودک بسیار شدید بوده است.
هنوز از سرنوشت 150 نفر از 1275 اسیر ترک آذربایجانی که در جریان قتل عام خوجالی توسط نیروهای ارمنی به اسارت گرفته شدند خبری در دست نمی باشد
منبع :
https://hammihan.com/post/1825669