جکی چان رزمی کارترین کمدین جهان
انتخاب :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
نام کامل: KONG SANG CHAN
نام مستعار:SING LUNG
نام هنری:JACKIE CHAN
تاریخ تولد: 7 آپریل 1954.
محل تولد: هنگ کنگ چین. ژ
شغل: بازیگر، کارگردان، تهیه کننده، بدل کار.
قد: 174 سانتی متر.
وزن: 63 کیلوگرم.
ورزش رزمی: کونگ فو.
درآمد سالیانه وی: 15-20 میلیون دلار.
نام پدر:CHARLES CHAN---شغل: آشپز سفارتخانه فرانسه در هنگ کنگ.
نام مادر:LEE-LEE CHAN---شغل: خدمتکار سفارتخانه فرانسه در هنگ کنگ.
نام پسر:JA CEE CHAN---23 ساله.---نام مادر:LIN FENG
نام دختر:ETTA NG CHOCK LAM---8 ساله--- نام مادر:Elaine Ng Yi-Lei(همسر قانونی جکی چان نبوده است)(وی دختر شایسته چین بوده است)
نام همسر:LIN FENG-CHIAO---شغل: بازیگر تایوانی. تاریخ ازدواج: 1983---اکنون از یکدیگر جدا شده اند.
جوایز دریافتی: بهترین بازیگر در سال 1995 از سوی GOLDEN HORSE AWARDS و در سال 1995 ازسوی MTV MOVIE AWARDS
«جکی چان» بازیگر معروف فیلمهای اکشن درسال 1954 در هنگ کنگ بهدنیا آمد. پدرش«چارلز چان» آشپز بود و مادرش «لیلی چان»در خانههای مردم کارگری میکرد و بعدهابهعنوان خدمتکار در سفارت فرانسه درهنگکنگ استخدام شد. وضعیت مالی خانوادهچان آنقدر نامناسب بود که آنان میخواستندجکی 5 ساله را در برابر 1500 دلار به یک دکترانگلیسی بفروشند، اما از کارشان منصرف شدند وتصمیم گرفتند برای یافتن کار بهتر به استرالیامهاجرت کنند. اما جکی را در سن هفت سالگی بهیک پانسیون در هنگ کنگ فرستادند. او از هفتسالگی به مدت ده سال، یعنی تا سال 1917 نزداستادی بهنام «یوشان یوان» عملیات آکروبات،کونگفو، اپرای چینی، پانتومیم و آواز راآموخت. او همه این دروس را در زمان گرسنگییاد میگرفت. 8 ساله بود که در فیلم «هفت شانسکوچولو» نقش کوتاهی را بازی کرد. سپسبهعنوان بازیگر خردسال در فیلمهای موزیکالهنگ کنگی فعالیت داشت. او در دوران کودکیدر 11 فیلم بازی کرد. اولین تجربه بازیگری ویدر بزرگسالی در سال 1971 بود که فیلم «ببرکوچولوی کانوتن» نام داشت. در همین سال نزدوالدینش به استرالیا رفت و در آنجا برای کسبدرآمد به ظرفشویی و بنایی مشغول شد. سپس بههنگکنگ بازگشت و در استودیوی برادران شاوبهعنوان سیاهی لشکر و بدلکار و رزمی کاراستخدام شد و برای خود نام هنری «چن یوانلانگ» را برگزید.او در سال 1972 در فیلم «مشت خشم» کهیکی از فیلمهای مشهور بروسلی بود، بهعنوانبدل کار بازی کرد. البته درصحنهای کهمرتفعترین سقوط سینمایی آسیا بود، جان سالم بهدر برد.سال 1978، سال اوج موفقیت جکی چانبود. او در این سال در فیلم پرفروش «مار در سایهعقاب» و کمدی کونگفوی «استاد هست» رابازی کرد و خود را بهعنوان مشهورترین ستارههنرهای رزمی آسیا پس از بروسلی تثبیت کرد.در سال 1980 برای اولین بار در یک فیلمآمریکایی به نام «دعوای بزرگ» ظاهر شد. درسال 1986 سومین فیلم پرفروش دهه 80هنگ کنگ را با نام «زره خدا» بازی کرد. درهمین فیلم بود که هنگام یک بدلکاری در زمانفیلمبرداری در یوگسلاوی سقوط کرد و استخوانجمجمهاش خرد شد و تحت عمل جراحی مغزقرار گرفت و شنواییاش دچار مشکل شد وجمجمهاش برای همیشه سوراخ ماند.او در سال 1985 عاشق زنی شد، البته اظهارعشق او برای دیگران حادثه ساز بود، زیرا یکدختر ژاپنی بعد از اینکه فهمید جکی چانمیخواهد ازدواج کند خود را زیر قطار انداختو خودکشی کرد. دختر دیگری وارد دفترجکیچان شد و مقداری سم خورد و جان خودرا از دست داد، او پس از مدتی با یک دخترهنگکنگی ازدواج کرد که ثمره این ازدواجپسری به نام «جی سی چن»است، او پسرش را سهیا چهار بار در سال میبیند، زیرا جکی چانآنقدر مشغول کارهای خود میباشد که وقتدیدن پسر و همسرش را ندارد.جکی چان در سال 1995 در هنگام بازی درفیلم «غرش در برانکس» مچ پایش شکست، حتیدر حادثه 11سپتامبر 2001 که برجهای دوقلویسازمان تجارت جهانی با خاک یکسان شد، نزدیکبود جان خود را از دست بدهد. او قرار بود روزحادثه در این برج نقش یک شیشه پاک کن را ایفاکند، اما برنامه فیلمبرداری لغو شد و جان جکیچان به این ترتیب نجات یافت. او تاکنون در بیشاز 150فیلم بازی کرده است. این مرد 175سانتی و 68 کیلویی با 50 سال سن و هیکلیعضلانی، هنوز قدرت حرکات رزمی را دارد ومانند یک جوان بهحرکات «کونگ فو»میپردازد جکی چان هنرپیشه فیلمهای اکشن سینمایآمریکا، از سوی سازمان ملل متحد بهعنوان سفیرحسن نیت صندوق حمایت از کودکانبیسرپرست (یونیسف) و انجمن کمک به کودکانمبتلا به بیماری ایدز این سازمان انتخاب شد. او که یکی از موفقترین هنرپیشههای آسیاییحاضر در هالیوود به شمار میرود، سفیر حسننیتسازمان ملل شده است.جکی چان یک شرکت تولیدی پیراهن و بلوزمردانه تاسیس کرده است. نام خط تولید لباسمردانه وی متشکل از دو حرف نام خود او میباشدو برروی پیراهنهای شرکت تولیدی جکی چانطرحی از اژدهای چینی حک شده است. او در روز افتتاح شرکت تولیدیاش چندینپیراهن به هنرمندان هالیوودی هدیه داد.جکیچان میگوید: میخواهد همه طرحهایبلوزهایش برگرفته از معیارها و آداب و سنن چینیباشد و از تصاویر غربی استفاده نکند.البته او قصد ندارد، هنربازیگری را کنار بگذاردبلکه در کنار بازیگری و ارائه هنرهای رزمی قصددارد با کارهای تولیدی برای زمان بازنشستگیاشبه فکر باشد.
فیلمهایی که وی در آنها نقش آفرینی کرده:
Rush Hour 3 (2006)
New Police Story (2004)
The Twins Effect 2 (2004)
Around the World in 80 Days (2004)
The Medallion (2003)
The Twins Effect (2003)
Shanghai Knights (2003)
The Tuxedo (2002)
Rush Hour 2 (2001)
The Accidental Spy (2001)
Shanghai Noon (2000)
Gen-X Cops (1999)
The King of Comedy (1999)
Gorgeous (1999)
Who Am I? (1999)
Rush Hour (1998)
Mr. Nice Guy (1998)
Police Story 4: First Strike (1996)
Thunderbolt (1995)
Rumble in the Bronx (1994)
Drunken Master II (1994)
Once a Cop (1993)
Crime Story (1993)
City Hunter (1993)
Police Story 3 (1992)
Brother vs. Brother (1992)
A Kid from Tibet (1991)
Island of Fire (1991)
Twin Dragons (1991)
New Kids in Town (1990)
Operation Condor:Armour of God II (1990))
Miracles (1989)
Police Story 2 (1988)
( Brothers (1988
Jackie Chan"s Project A2 (1987)
Dragons Forever (1987)
Naughty Boys (1986)
Armour of God (1986)
Police Story (1985)
Heart of Dragon (1985)
Ninja and the Thief (1985)
The Protector (1985)
My Lucky Stars 2: Twinkle, Twinkle Lucky Stars (1985)
My Lucky Stars (1985)
Wheels on Meals (1984)
Dragon Attack (1984)
Pom Pom (1984)
Two in a Black Belt (1984)
Cannonball Run II (1983)
The Fearless Hyena Part II (1983)
Winners and Sinners (1983)
Project A (1983)
Dragon Lord (1982)
Black Magic Wars (1982)
The Cannonball Run (1981)
The Big Brawl (1980)
The Young Master (1980)
Dragon Fist (1979)
Fearless Hyena (1979)
Snake & Crane Arts of Shaolin (1978)
Snake in Eagle"s Shadow (1978)
Karate Ghostbuster (1978)
Drunken Master (1978)
Magnificent Bodyguards (1978)
Half a Loaf of Kung Fu (1978)
The 36 Crazy Fists (1977)
To Kill with Intrigue (1977)
Killer Meteor (1976)
Shaolin Wooden Men (1976)
Countdown in Kung Fu (1976)
Fists to Fight (1976)
All in the Family (1975)
No End of Surprises (1975))
Fists of the Double K (1974)
The Golden Lotus (1974)
Police Woman (1974)
Supermen Against the Orient (1974)
Facets of Love (1973)
Eagle Shadow Fist (1973)
Enter the Dragon (uncredited, 1973)
Attack of the Kung Fu Girls (1973)
Lady Kung Fu (1972)
Bruce Lee and I (1972)
The Chinese Connection (1972)
Little Tiger of Canton (1971)
Come Drink with Me (1966)
The Story of Qin Xianglian (1964)
Big and Little Wong Tin Bar (1962)
http://www.rs272.com/ http://www.sahand272.blogfa.com/ http://www.rs272.parsiblog.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
http://sportworld.parsiblog.com
رابین ویلیامز کمدینی که استاد انتقال صمیمیت است!!
انتخاب :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
رابین ویلیامز روز 21 جولای سال 1952 در شیکاگو چشم به جهان گشود. ویلیامز سالهای کودکی خود را در شیکاگو، بلوم فیلد و میشیگان سپری کرد. پدرش رابرت مدیر یک شرکت سازنده اتومبیل فورد و مادرش (لوری) مدل لباس بود. هر وقت پدر در کار خود ترفیع میگرفت، آنها مجبور بودند به شهر دیگری نقل مکان کنند. وقتی به شهر (دیترویت) رفتند، آنهاصاحب یک خانه بزرگ چهل اتاقه! در یک مزرعه شدند ولی آن روزها برای رابین روزهای سختی بود. او درباره کودکی خود میگوید: (یک بچه قد کوتاه، خجالتی، چاقالو و تنها.) همکلاسیها همیشه او را اذیت میکردند و رابین برای اینکه درمسیر مدرسه با شکنجهگران خود رو به رو نشود، هر روز راه خود را عوض میکرد. او بیشتر اوقات درخانه تنها بود و خود را با ست کامل سربازان اسباب بازیاش سرگرم مینمود.
در جوانی تبدیل به یک پسر ورزشکار شد. او عضو تیمهای کشتی و پیادهروی شد و دیگر یاد گرفته بود که چگونه بچههای دیگر را بخنداند. والدینش نمیتوانستند حس تنهایی او را برطرف نمایند. پدرش رابرت اکثر اوقات بیرون از خانه بود و در ضمن رابین احساس میکرد از او میترسد. مادرش لوری هم اغلب بیرون بود و رابین در واقع توسط خدمتکار خانه بزرگ شد.
او میگوید با اینکه میدانستم دوستم دارند ولی بلد نبودند با من ارتباط عاطفی برقرار کنند. در واقع کار کمدی من از بچگی شروع شد. زمانی که سعی میکردم مادرم را بخندانم تا توجهش به من جلب شود. با خود میگفتم: اگر مامانم را بخندانم همه چیز درست میشود ولی باز هم او همیشه با یک حس غریب کنار گذاشته شدن، بزرگ شد. حسی که خود ویلیامز از آن به عنوان (سندروم مرا دوست بدارید) یاد میکند.
پس از بازنشستگی زود هنگام پدر، خانواده او به کالیفرنیا و در نزدیکی سانفرانسیسکو مهاجرت کرد. پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان در سال 1969 وارد کالج پسران کلرمونت شد و به تحصیل رشته علوم سیاسی و بازی فوتبال پرداخت.
ترک تحصیل
ویلیام تحصیل در رشته علوم سیاسی در دانشگاه کلرمونت را رها کردو بلافاصله به نیویورک رفت و در دانشگاه (جیلارد) به تحصیل رشته نمایش پرداخت. در (جیلارد) یک اتفاق خوب برای ویلیامز افتاد. اول اینکه او در آن جا با (کریستوفر ریو)، جوانی که بعدها هنرپیشه نقش سوپرمن شد همکلاس و دوست بود. آنها با یکدیگر پیمان بستند که هر کدام که در کار سینما موفق شد دست دیگری را هم بگیرد ولی این قرارداد هیچوقت لازمالاجرا نشد چون وقتی بعدها ویلیامز در نقش <مورک> فضایی ظاهر گشت، <ریو> خود یک سوپرمن شده بود. وقتی ویلیامز به سانفرانسیسکو بازگشت به باشگاه کمدی <وست کلاست> پیوست و به بازیگری در زمینههای نمایش و پانتومیم پرداخت. ویلیامز در دهه هفتاد نمایشهای خیابانی اجرا میکرد و در آن بسیار موفق بود. پس از اجرای یک سری نمایشهای خندهدار در سالهای 1977 و 78، ویلیامز در یک فیلم به نام <روزهای خوش> هنرپیشه مهمان شد و درنقش فردی به نام <مورک> ظاهر شد. مورک یک آدم فضایی عجیب و دوستداشتنی بود که از سیاره اورک به زمین آمده بود. وی در سال 1987ناگهان با کاندیدا شدن برای دریافت جایزه اسکار به خاطر بازی در فیلم کمدی درام <صبح بخیر ویتنام> ساخته <برای لوینسون> که درباره یک سرباز بیادب آمریکایی در ویتنام بود، نام رابین ویلیامز در جرگه هنرپیشگان درجه یک قرار گرفت. در همان زمان مهارتهای بداهه کاری وی مشهور شد و او به خاطر بیوقفه حرف زدنهایش معروف شد. ویلیامز در سال 1988 درفیلم <ماجراهای بارون مایچوزن > نقش کمدی دیگری را ایفا نمود. کارگردان ماجراهای<بارون مایچوزن>، (تری گیلیام) بود.
موفقیت سینمایی
بزرگترین موفقیت سینمایی و تجاری ویلیامز با فیلم کمدی(خانم داوت فایر) در سال )1993رقم خورد. در این فیلم او در نقش پدری بازی کرد که از همسرش جدا شده است ولی به خاطر نزدیک بودن به فرزندانش، خود را به شکل یک خدمتکار زن درمیآورد. این فیلم که ویلیامز یکی از تهیه کنندگان آن نیز بود، به کارگردانی (کریس کلمبوس) و بازی (سالی فیلد) و (پیرس برازنان) در کنار رابین ویلیامز ساخته شد. خانم داوت فایر 200 میلیون دلار درآمد روانه جیبهای ویلیامز کرد و او را برنده جایزه گلدن گلوب نمود.
بازی او در فیلم (روز پدر) در سال 1997 با استقبال چندانی مواجه نشد ولی در همان سال ویلیامز با بازی درفیلم دیگری به نام (فلابر) که کاری از شرکت دیسنی و برگرفته از فیلم <پروفسور کم حافظه(1961) بود، گام بلندی به سوی محبوبیت کامل در بین تماشاگران برداشت. سال 1997 برای ویلیامز خبر خوشی را نیز به همراه داشت و او در آن سال به خاطر بازی در فیلم <شکار باحسن نیت> برنده جایزه اسکار بهترین هنرپیشه نقش مکمل شد. گفتنی است ویلیامز یک ستاره غیرمعمول در هالیوود است... یک هنرپیشه با استعداد کمدی که میتواند احساس صمیمیت را به بیننده انتقال دهد و حالت رمانتیک را به زیبایی اجرا نماید. در سال 2002 او در فیلم <مترجم> بازی کرد. جدیدترین فیلم او کمدی تلخی به نام (سپید بزرگ) است. از فیلمهای اخیر ویلیامز میتوان به (خانهD) نوئل، نیویورکیها و اشراف اشاره کرد. سال 2006 شاید برای او سال مهمی باشد زیرا احتمالا شش فیلم او اکران خواهد شد. فیلمهای (شنوندگان شب) ، (پاهای شادمان) انیمیشن (امپراطور پنگوئن) ، (شلوغی آگوست)، (مرد سال) و بالاخره (شبی در موزه.)
نام ویلیامز بارها تیتر درشت مطبوعات بوده و زندگی خصوصی او همیشه برای دوستداران سینما جالب بوده است. شاید اولین شایعات درباره او در اوایل کار حرفهای وی بر سر زبانها افتاد. در آن زمان گفته میشد که او معتاد است و با هنرپیشه کمدی دیگری به نام (جان بلوشی) کوکائین مصرف مینماید. این شایعات تا زمان مرگ بلوشی در اثر مصرف مواد مخدر در سال (1982) ادامه داشت. ویلیامز و همسر اولش (والری ولاردی) درسال 1988 پس از یک دهه زندگی مشترک از یکدیگر جدا شدند و پس از آن او با (مارشا گارنسز) پرستار پسرش ازدواج نمود. او و گارنسز دو فرزند به نامهای (زلرا) و (کودی) دارند. گارنسز هم اکنون شریک ویلیامز در شرکت تولید فیلم Blue wolf productions نیز است.
http://www.sahand272.blogfa.com/ http://www.rs272.parsiblog.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
کمال سونال کمدین افسانه ای سینمای ترکیه
انتخاب :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
کمال سونال، یکی از کمدین های افسانه ای سینمای ترکیه، در 11ام نوامبر سال 1944 در استانبول چشم به جهان گشود. پدرش مصطفی سونال یک کارگر ساده، مادرش سعیمه خانم نیز زنی خاندار بود. کمال سونال دوران کودکی بسیار شادی را در آغوش خانواده تقریبا فقیر خود سپری نمود. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه "وفا"ی استانبول به پایان رساند. شخصیت شوخ طبع و شیطنت آمیز وی در طول دوران تحصیلش بعدها نقش "اینک شعبان" در سری فیلم های "Hababam Sinifi" را پدید آورد. حیات هنری وی با بازی در تئاتر "Zoraki Tabip" آغار گردید. در سال 1973با پیشنهاد Ertem Yilmaz کارگردان معروف وارد عرصه سینما گردید. کمال سونال به عنوان یکی از بهترین کمدین های سینمای ترکیه یکی پس از دیگری در فیلم های بسیاری ایفای نقش نمود. او در بسیاری از فیلم های خود نقش انسانی ساده لوح و خوش قلب را ایفا کرده است. نقشی که وی در سری فیلم های شعبان ایفا نموده نیز از جمله این نقش ها به شمار میرود. کمال سونال در سال 1974 ازدواج کرد و ثمره این ازدواج، دو فرزند به نام های علی و ازو میباشد. کمال سونال در سال 1977 جایزه بهترین بازیگر مرد را در فستیوال فیلم آنتالیا دریافت کرد. این جایزه به مثابه سرآغاز وجهه هنری این کمدین معروف بود. از آن پس تا سالهای دهه 90 در فیلم های بیشماری ایفای نقش نمود. کمال سونال در سال 1995 تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته رادیو وتلویزیون دانشکده ارتباطات دانشگاه مرمره به پایان رساند. او میخواست الگویی برای جوانان باشد. چرا که معتقد بود ترکیه به انسانهای تحصیل کرده نیازمند است . با همین طرز تفکر تحصیلات خود در مقطع کارشناسی ارشد را نیز به پایان رساند. کمال سونال در طول حیات کوتاه ولی پر ثمره خود در 82 فیلم ایفای نقش نموده است. که از جمله آنها میتوان به فیلم های "Salako"،"Süt Kardesler"، "Davaro"،"Tosun Pasa"، مجموعه فیلم های" saban"، سری فیلم های"Hababam Sinifi"،"Köyden ?indim sehire "،"Sütçüler Kirali"،"Devlet Kusu" و"Kibar Feyzo" اشاره کرد. از آخرین فعالیتهای وی نیز میتوان به فیلم "Propaganda" و تبلیغات تلویزیونی اشاره کرد. کمال سونال در3 ام ژوئیه سال 2000 هنگامی که برای بازی در فیلم "بالالایکا" به شهر ترابزون میرفت در نتیجه سکته قلبی در هواپیما در سن 56 سالگی درگذشت. مرگ آنی این کمدین نامی کشورمان که گفته میشود ترس از هواپیما و سکته قلبی بدان منجر شده بود،همگان را تحت تاثیر قرار داد. مراسم تشییع جنازه این هنرمند با حضور چشمگیر هزاران تن از دوستداران وی برگزار گردید. جم داوران یکی از کمدین های کشورمان که در خلال سفر به ترابزون با کمال سونال همسفر بود، گفت: "کمال سونال مرد فوق العاده ای بود، حتی لحظه مرگ نیز لبخند به لب داشت. "
بی شک، موفقیت بسیاری از فیلم های ترک مدیون استعداد و مهارت کمال سونال در بازیگری میباشد. کمال سونال هنرمند ارزشمندی بود که آثار بی نظیریش لبخند را بر لبها و اندیشه را در ذهن ها شکوفا میکرد. امروز نیز مردم ترکیه از هر گروه سنی فیلم های کمال سونال را با علاقه فراوان تماشا میکنند. کمال سونال با مرگ خود برای اولین و آخرین بار ما را گریاند.... روحش شاد...
افسانه قوسی
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
هری لنگدون کمدینی با چهره کودکانهHarry Langdon
ترجمه :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
هری لنگدون Harry Langdon فرزند نقاشی بنام ویلیام لنگدون درسال 1884در کانسیل از ایالت آیووا آمریکا بدنیا آمد.او با چهرهای حیرت زده ،معصوم و کودکانه خیلی زود به کمدین مشهور دنیای سینمای صامت آمریکا تبدیل گردید.او در ابتدابه استودیوی فیلم ویتاگراف Vitagraph Movie Studios .پیوسته و در نهایت در استودیوی کیسونKeystone Studios ،به ستاره ای بی بدیل تبدیل شد.در اوج زندگی حرفه ای به عنوان چهار کمدین مشهور دوران خود مطرح شد.او هم چنین به عنوان یک پانتومیست درجه یک فعالیت میکرد.به کمک راهنمایی کارگردانان توانست رقیب خوبی با چارلی چاپلین و هارولد لوید و باستر کیتون شود.از فیلمهای مشهور هری لنگدون میتوان به فیلم مرد قوی 1926،ترمپ یا ولگرد 1926،شلوار بلند 1927و...اشاره کرد.بعد از این موفقیتها هری سعی کرد خالق آثار خود شده که در این زمینه موفقعیتی کسب ننمود.آخرین فیلم صامت او خود را 1928 بازی کرد.او هرازگاهی نیز نویسنده نقشهای کمدی لورل و هاردی بوده ونهایتا ایفای نقش زوج هنری با الیور هاردی را ایفا کرد.از مشهورترین فیلم از این نوع به فیلمی بانام زنوبیا با هنرمندی زوج هنریش هاردی میتوان اشاره کرد.
زندگی اجتماعی و ازدواج:
هری لنگدون در طی زندگی خود سه بار ازدواج نمود بار اول با رز فرانسیس منسلوف به سال 1903ازدواج واین ازدواج تا1926 دوام نیاورد بعد آن با هلن والتون به سال 1929و در سال 1934با شلدون ازدواج نمود.هری لنگدون در سال 1997 در لس آنجلس به علت خون مغزی فوت نمود ودر گورستان گراند پارک در گلندیل کالیفرنیا دفن گردید .شورای شهر بلوفس روزی را با نام لنگدون جشن گرفته و در سال 1999 بلواری را بنام هری لنگدون نام نهاد.
فیلم شناسی هری لنگدون :
با صدا رفتن 1926، مرد نیرومند 1926 ، شلورهای بلند 1926 ، ترمپ ( ولگرد ) 1926 ، شعله اول او 1927 ، سومین جمعیت 1928 ، قلب مشکل ساز 1928 ، سرباز اسباب بازی 1930 ، آدم بیکاره 1933 و.....
http://www.sahand272.blogfa.com/ http://www.rs272.parsiblog.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
لوئی دوفونس کمدینی که همیشه خندید و خنداند ( Louis de Funès)
انتخاب :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
لوئی دوفونس ( Louis de Funès) والدینش اهل کشور پرتغال بودند . لویی پیش از ورود به دنیای بازیگری در کلوبهای شبانه پاریس به اجرای نمایشهای کمیک می پرداخت . پس از مدتی توانست در رادیو نیز به فعالیت بپردازد . از اواسط دهه چهل بودکه دوفونس توانست در سینما نیز حضور پیدا کند . نوع کمدی او بسیار خاص می باشد وی با اجرای نقش آدمهای عصبی و پر تحرک خاطرات ماندگاری را در اذهان سینما دوستان بجا گذاشته است . وی در سال 1914 میلادی به دنیا آمد و در سال 1973 دچار حمله قلبی شد و ده سال بعد در 27 ژانویه 1983 برابر 7 بهمن 1361 از دنیا رفت.
دوفونس در طول حیات خود در بیش از یکصد فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی شرکت کرد که از این نظر یک هنرپیشه پرکار بهشمار میآید .
عمده آثار او را در ایران عزت الله مقبلی دوبله کردهاست که پس از درگذشت او اصغر افضلی گویندگی و مدیریت دوبلاژ برخی از آثار او را بعهده داشتهاست
فیلم شناسی لوئی دوفونس:
وسوسه باربیزون (1967)- آنتوان و آنتوانت (1967)- هفت گناه کبیره (1952)- زندگی یک آدم درستکار (1953)- راهزنان جنگل بولونی (1954)- عبور از پاریس (1956)- کاندید (1960)- زن زیبای امریکایی (1961)- شیطان و ده فرمان (1962)- فانتوماس (1964)- هالو (1965)- خالکوبی/دلال باشی (1968)
http://www.sahand272.blogfa.com/ http://www.rs272.parsiblog.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
دیترهالروردن یا دیدی کمدین مشهور آلمانی Dieter Hallervorden
انتخاب :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
دیتر هالروردن یا دیدی (به آلمانی: Dieter Hallervorden) هنرپیشه، کمدین و خواننده آلمانی است. او متولد 5 سپتامبر1935 میلادی برابر 13 شهریور 1314 هجری شمسی است.دیتر هالروردن یکی از مشهورترین کمدینهای قرن حاضر آلمان بوده و در ایران نیز با دیدی مشهور بوده وطرفداران زیادی دارد از بیاد ماندنی ترین فیلمهای دوبله شده به زبان فارسی در ایران میتوان به فیلم بسیار جذاب و خنده دار دیتر هالروردن به فیلم دیدی مشابه آقای رئیس و ....اشاره کرد .
هالروردن که متولد آلمان شرقی بود، سال 1958 بعد از آنکه با رژیم کمونیست حاکم بر این کشور مشکل پیدا کرد، ازآنجا گریخت.
فیلم شناسی دیترهاروردن یا دیدی :
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
وودی آلن بزرگترین فیلمساز و کمدین معاصر سینمای جهان
انتخاب :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
وودی آلن» بازیگر، کارگردان، فیلمنامهنویس، کمدین و نوازنده سرشناس آمریکایی 75 ساله شد. «وودی آلن» که روز اول دسامبر 1935 در نیویورک متولد شد، یکی از بزرگترین فیلمسازان معاصر سینمای جهان بهشمار میرود. سرعت بالا در تولید فیلم یکی از ویژگیهای بارز «وودی آلن» است که کارنامه سنگینی شامل آثار کمدی و فیلمهای بلند را برای وی رقم زده است.
«آلن» که فیلمنامهی آثارش را خودش مینویسد، از فلسفه، ادبیات و روانشناسی بهعنوان پایههای اصلی ساخت فیلمهایش بهره گرفته است.
وی بعد از پایان دوران دبیرستان به دانشگاه نیویورک رفت، اما هرگز نتوانست در رشته فیلم و ارتباطات موفق باشد و سرانجام از آنجا اخراج شد. در 19سالگی شروع به نگارش سناریو برای مجموعههای تلویزیونی کرد و تبحرش دراین زمینه درآمد وی را از هفتهای 75 دلار به هفتهای 1500 دلار رساند.
بعد از سالها نگارش فیلمنامه، آثار کمدی و مطالب انیمیشن برای مجلات، «وودی آلن» در سال 1965اولینبار وارد دنیای سینما شد و فیلمنامه «تازه چه خبر، پیشی؟» را نوشت، اما بهعنوان کارگردان در سال 1966 بود که فیلم «چه خبر، سوسن ببری» را ساخت و یک سال بعد در فیلم «کازینو رویال» از سری فیلمهای جاسوسی "جیمز باند" ایفای نقش داشت.
فیلمهای «پول رو بردار و دررو»(1969)، «موزها»(1971)، «عشق و مرگ»(1975) و «خوابیده»(1973) از دیگر تجربیات فیلمسازی «وودی آلن» در سالهای اولیه کارگردانی بودند که بیشتر آنها مضامین کمدی داشتند.
البته در این سالها وی بازیگری را رها نکرد و در آثاری چون «دوباره بزناش سام» در سال 1972 و «جبهه» در سال 1976 نقشآفرینی داشت.
نقطه اوج شهرت و موفقیت «وودی آلن» در سال 1977با فیلم «آنی هال» رقم خورد؛ فیلمی که جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را برای وی بههمراه آورد و «دایانا کیتون» را نیز به اسکار بهترین بازیگر زن رساند. این فیلم که پایهگذار استاندارد جدیدی برای آثار کمدی رمانتیک مدرن محسوب میشود، ازسوی انجمن فیلم آمریکا در رتبه چهارم بهترین آثار کمدی و در رتبه 35بهترین فیلمهای تاریخ سینما قرار گرفته است.
«وودی آلن» دو سال بعد فیلم «منهتن» را ساخت که نامزد اسکار بهترین فیلمنامه شد. این فیلم سیاه و سفید بهنوعی ابراز احترام او به زادگاهش نیویورک است و همچون دیگر آثار «آلن»، فرهیختگان طبقه ثروتمند جامعه شخصیتهای اصلی آن را تشکیل میدهند.
البته نباید فراموش کرد که این کارگردان آمریکایی در فاصله میان ساخت فیلمهای «منهتن» و «آنی هال»، فیلم «صحنههای داخلی» را در سال 1978 ساخت که برای آن باردیگر نامزد اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه شد.
از نقاط درخشان کارنامه سینمایی «وودی آلن»، عملکرد بینظیر او در جوایز اسکار است. او در مجموع 14بار نامزد اسکار بهترین فیلمنامه و هفتبار نامزد بهترین کارگردانی شد که در این میان فقط دوبار در بخش بهترین فیلمنامه و یکبار در بخش بهترین کارگردانی موفق به کسب اسکار شد.
با آغاز دهه 80، فیلمهای «وودی آلن»، حتی آثار کمدی او، رنگ و بوی فلسفی گرفتند و آثاری چون «سپتامبر» و «خاطرات اکلیلی» به شدت تحت تاثیر آثار کارگردانان اروپایی چون «اینگمار برگمن» و «فدریکو فلینی» قرار گرفتند. در اواسط این دهه، «آلن» المانهای کمدی و تراژیک را با یکدیگر درآمیخت و در فیلمهایی چون «هانا و خواهرانش»(1985) و «جرمها و بزهکاریها»(989) دو داستان متفاوت در انتهای فیلم به یکدیگر مرتبط میشوند. وی با فیلم «هانا و خواهرانش» موفق به کسب اسکار بهترین فیلمنامه شد هرچند در کسب اسکار بهترین کارگردانی ناکام ماند.
«وودی آلن» با ساخت سه فیلم «دنی رز برادوی»(1984)، «رز بنفش قاهره»(1985) و «روزگار رادیو»(1987) به اهمیت صنعت تجاری سینما و رادیو پرداخت.
فیلم «رز بنفش قاهره» از نگاه مجله «تایم» یکی از 100 فیلم برتر تاریخ سینما است که خود «وودی آلن» نیز آن را بههمراه «خاطرات اکلیلی» و «امتیاز نهایی» یکی از سه فیلم محبوباش میداند.
پس از فیلم «سایهها و مه» که احترام به اکسپرسیونیستهای آلمانی بود، «آلن» در سال 1992 فیلم تحسینبرانگیز «شوهران و زنان» را ساخت که بار دیگر نامزد اسکار فیلمنامه و کارگردانی شد. از دیگر فیلمهای او در سالهای پایانی دهه 90میتوان از «گلولهها برفراز برادوی» (نامزد اسکار بهترین کارگردانی)، «آفرودیت توانمند» (نامزد اسکار بهترین فیلمنامه)،«شالودهشکنی هری» (نامزد اسکار بهترین فیلمنامه) و «همه میگویند دوستت دارم» اشاره کرد.
پس از فیلم «نفرین عقرب یشمی» که پرهزینهترین فیلم کارنامه سینمایی «وودی آلن» بود که با هزینه 33میلیون دلاری در سال 2001 ساخته شد، یکی از تحسینبرانگیزترین فیلمهای این کارگردان آمریکایی در دهه گذشته، یعنی «امتیاز نهایی» مورد استقبال فراوان منتقدین قرار گرفت. این فیلم که مجموع فروش جهانی 85میلیون دلار را کسب کرد، وی را تا آستانه کسب اسکار بهترین فیلمنامه و دو جایزه گلدن گلوب پیش برد.
پس از ساخت فیلمهایی چون «خبر داغ»، «خانه» و «رویای کاساندرا»، در سال 2008 «ووی آلن» فیلم «ویکی کریستینا بارسلونا» را با حضور بازیگران سرشناسی چون «خاویر باردم»، «پنهلوپه کروز» و «اسکارلت جانسون» ساخت که «پنهلوپه کروز» با این فیلم توانست جایزه اسکار را بهدست آورد.
وی هماکنون در حال ساخت جدیدترین فیلم خود با نام «غریبه قدبلندی سیاهی را خواهی دید» است که در لندن ساخته میشود و «آنتونیو باندراس»، «جاش برولین»، «آنتونی هاپکینز» و «نائومی واتس» در آن بازی میکنند.
«وودی آلن» طی سه دهه فیلمسازی افتخارات و جوایز سینمایی متعددی کسب کرده است که مهمترین آنها عبارتند از:
دو جایزه بهترین کارگردانی و شش جایزه بهترین فیلمنامه از جوایز بافتا انگلیس
خرس نقرهای جشنواره برلین در سال 1975
جایزه فیپرشی جشنواره کن در سال 1985 برای «رز بنفش قاهره»
دو جایزه بهترین فیلم خارجی از جوایز سزار فرانسه برای «منهتن» و «رز بنفش قاهره»
جایزه بهترین فیلمنامه از گلدن گلوب برای «رز بنفش قاهره» در سال 1986
جایزه بهترین فیلم اروپایی از جوایز گویا اسپانیا در سال 2006 برای «امتیاز نهایی»
شیر طلای افتخاری جشنواره ونیز در سال 1995
جایزه یک عمر دستاورد سینمایی از جشنواره سنسباستین در سال2004
http://www.sahand272.blogfa.com/ http://www.rs272.parsiblog.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
مک سنت،سلطان کمدی های کوتاه واسلپ استیک
انتخاب :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
مک سنت آغاز گر کمدی های کوتاه و اسلپ استیک اهل آمریکا میباشد که در 1880میلادی متولد ودر تاریخ 1960 فوت نمود.در مورد مک سنت چیز خاصی نمی دونم ولی اینکه چارلی چاپلین رو ایشون کشف کرده است.مردم ما شاید با اسم اسلپ استیک آشنا نباشند اما به شدت تو این چند ساله فیلمهایی ساخته شد که همگی از اسلپ استیک حمایت کردند و صنعت بزن و بکوب آمریکا رو که پر از بی فرهنگی بود در کشور بافرهنگمان نشر دادند و متاسفانه می شه گفت سینماها را به بهانه ی پول مسموم کردند ...
یکی از فیلمهایی که اخیرا از این سبک استفاده کرده بود فیلم خروس جنگی بود که حتی صحنه هایی هم داشت که مبدع آن کارگردانی است که یک قرن و یا نزدیک به دو قرن پیش میزیسته یعنی همین مک سنت خودمون !!! مثلا صحنه ی پرت کردن کیک مبدع این صحنه مک سنت بوده و یا صحنه ی برخورد عطاران کوچک با جناب فرزانه ی غول پیکر که همه رو یاد برخورد های چارلی چاپلین کوتاه قامت با آن غول بیابونی ! فیلمهای چارلی بزرگ می اندازد ، به هر حال نبوغ از سینما رخت بسته و تکرار به بهانه ی تماشاگر پسند بودن جای تفکر و اندیشه ی برتر را گرفته است .
مک سنت در کار کشف و معرفی استعدادهای بزرگ سینمای کمدی نقش ارزنده ای داشت ، کافی است بدانیم که شگفت انگیز ترین مرد تاریخ سینمای جهان یعنی چارلی چاپلین از استودیوی مک سنت و با تشویق و همراهی او سر برآورده است .
همه ی قانون های طبیعت را با حقه های فیلم برداری در هم شکست و پرده ی سینما را همچون رقص ساحران به نشاط و حرکت وا داشت ، یکی از نو آوری های او که تقریبا در تمام فیلمهای دیده می شود و فیلم سازان دیگر نیز پس از او از آن استفاده کردند ، پرتاب کیک خامه ای است ، فیلم های او با یکی دو فکر اصلی در سر کارگردان شروع می شد و اصل ماجرا در جریان فیلم برداری شکل می گرفت هارولد لوید ، باستر کیتون ، هری لنگدون ، چارلی چاپلین چهار کمدین بزرگ ، در مکتب مک سنت آموزش دیدند .
ویژگی سبک : استفاده از حوادث محال و موهوم
سرعت عمل و تندی برش
صنحه های بزن وبکوب مثل داغون کردن اتومبیل، خرد شدن کاسه بشقاب و پرواز شیرینی که به این کمدی اسلپ استیک میگویند که یک نویسنده انگلیسی آنرا سورئالیسم بی اشک نامید.
http://www.sahand272.blogfa.com/ http://www.rs272.parsiblog.com/ WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
ماکس لندر ( Max Linder ) اولین کمدین بزرگ تاریخ سینما
انتخاب :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
بسیاری ماکس لندر ( Max Linder ) فرانسوی را ، اولین کمدین بزرگ تاریخ سینما می دانند. لندر کار خود را از کمپانی پاته ( Pathe ) در فرانسه آغاز کرد ، که مهم ترین کمپانی فیلم سازی در فرانسه و یکی از مهم ترین ها در جهان تا پیش از جنگ جهانی اول بود. ماکس لندر در این کمپانی بیش از چهارصد فیلم ساخت ، که نویسنده ، کارگردان و بازیگر همه آنها خودش بود. او در عمده این فیلم ها شخصیت ظریف مردی شیک پوش و خوش برخورد را که بسیار بد شانس است را ، بازی کرد و با همین نقش به شهرتی جهانی دست یافت. تاثیر لندر بر کمدی های مک سنت ( Mack Sennett ) و چارلی چاپلین تردید ناپذیر است.
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
The Three Must-Get-Theres (1922) |
The Three Must-Get-Theres (1922) |
Seven Years Bad Luck (1922) |
910K |
595K |
1,600K |
Seven Years Bad Luck (1922) |
Be My Wife (1921) |
Be My Wife (1921) |
1,000K |
289K |
1,000K |
The Skater"s Debut (1907) |
Max & the Statue (1909) |
Max, Victim of Quinquina (1911) |
1,000K |
527K |
1,000K |
استن لورل و اولیور هاردی ،زوج کمدی تمام قرون
انتخاب :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
آرتور استنلی جفرسون (استن لورل)، متولد ژوئن 1890 در الورستون لانکاشایر انگلستان و الیور نورول هاردی جونیور متولد 18 ژانویه 1892 در جورجیای آمریکا، بههمراه هم موفقترین تیم کمدی تاریخ سینما بودند. هر یک از آنها، تا سال 1927 که با فیلم (45 دقیقه از هالیوود) ساخته لئو مککاری در استودیوی هال روچ بههم پیوستند، راه دور و درازی را پیمودند. مادر لورل بازیگر و پدرش بازیگر، کارگردان، تهیهکننده، نمایشنامه نویس و مدیر تئاتر بود. لورل نخستین بار در 9 سالگی در گلاسکوی اسکاتلند روی صحنه تئاتر ظاهر شد و طی چند سال بعد به عنوان بازیگر نقشهای کمدی و درام رقصنده و دلقک در موزیک هالهای انگلیس فعالیت میکرد. در سال 1910 پس از اتمام تحصیل به گروه معروف فردکارنو پیوست و همان سال زیر نظر چارلی چاپلین در نخستین تور آمریکایی گروه شرکت کرد. همین همراهی با چاپلین در دومین تور (1922) تکرار شد و طی سفر دوم نامش را به (استن لورل) تغییر کرد به کشورش بازنگشت و کار کمدی خود را آغاز کرد. در سال 1917 در نخستین فیلمش با نام سگ خوشبخت بازی کرد که اتفاقا مرد چاقی که به همه استودیوها سرک میکشید با نام هاردی، البته نه به عنوان یک تیم، با وی همبازی شد. در سال 1926 قراردادی بلندمدت با هالروچ بهعنوان شوخینویس و کارگردان بست، اما پس از مدت کوتاهی، بازیگری در کنار هاردی را ترجیح داد. لورل اغلب بامزهتر بود. با رفتار بسیار بیقید و بند مقبول تماشاگران، گریههای بچهگانه، سرخاراندنها و پلک زدنهای گیجوار. او در واقع آفرینندهی بسیاری از لحظههای کمدی آثار مشترکشان بود. پس از مرگ هاردی از ادامه بازیگری خودداری کرد اما نوشتن را تا پایان ادامه داد. وی استاد مسلم در تفاوتها و ظرافتهای کمدی بود و به خاطر (خلاقیت و پیشگامی در زمینهی سینمای کمدی) در سال 1960 موفق به دریافت جایزه اسکار افتخاری گردید.
هاردی فعالیت هنری خود را بهعنوان یک نمایشگر و خواننده، هنگامیکه هشت ساله بود در یک گروه نمایش حرفهای آغاز کرد. وی برخلاف لورل، نیاکان و اجدادش پیشینهی هنری نداشتند. وی سپس عضو ثابت گروه و صاحب برنامه مستقل به عنوان خواننده در نمایشهای شاد عامیانه شد. هاردی که پدرش حقوقدان بود، به دانشگاه جورجیا رفت که حقوق بخواند اما بزودی آن را رها و در سال 1910 یک سالن سینما گشود. در 1913 به کمپانی لوبین در جکسون ویل کالیفرنیا پیوست و فعالیت سینمایی را به عنوان بازیگر نقشهای فرعی (اغلب آدمهای شرور و گردنکلفت ولی بیعرضه) در کمدیهای یک یا دو حلقهای آغاز کرد. و بر خلاف لورل که کار نویسندگی و کارگردانی را نیز میکرد او فقط یک بازیگر بود. در دههی 1920، گاه و بیگاه در فیلمهای بلند از جمله فیلمی با باستر کیتن بهنام (سه دوره) و چندین وسترن لوک جونز ظاهر شد. استعدادهای کمدی هاردی تا سالی که به لورل پیوست در نقشهای کوچک کمدیهای استودیو هالروچ به میزان زیادی هدر رفت. هرچند که نقش و جایگاه او در موفقیت تیم دونفرهشان کمتر از لورل ارزیابی شده، اما شخصیت کمدی او نیز بسیار خوب بود و همچنین وی حافظهای بسیار قوی داشت و چند کار کار درخشان آندو از حافظه وی سرچشمه میگرفت از جمله فیلم (نینی کوچولوها) که ایده اولیه آن از بازی وی در فیلم «شاگرد کاغذچسبان» بود که وی همراه با بابیری در نقش کودکان کجخلق ظاهر شده بودند و اندام چاق، چهره معصومانه، نگاههای پرمعنا و بانشاطش بر لبهای میلیونها نفر خنده نشاند.
در طول یک سال، تیم لورل و هاردی بسیار موفق شده و طی سه دهه بعد، آنان در بیش از صد فیلم مشترک بازی کردند. طرح فیلمهای آنان خیلی ساده بود و اغلب از طریق گسترش منظم یک شوخی حاصل میشد و بیشتر متکی بر لحظهها و حرکتها بود تا طرح داستانی و کلام. آنان درگیر لحظهها و موقعیتهای احمقانهای میشدند و تماشاگران با احساس برتری خود به دو شخصیت به خنده میافتادند. بر اثر کارهای نسنجیده- اغلب توسط لورل- به دردسر میافتادند و وقتی که میکوشیدند از مخمصه بگریزند، وضع را بدتر میکردند و اعمالشان به خرابکاری بیشتری میانجامید. تضاد ظاهری آشکار آنها، در واقع مکمل یکریگر بود. لورل در همان دردسر به گریه میافتاد، اما هاردی که خود را آدم عاقلتری میدانست، سعی میکرد وقار خود را حفظ کند- که البته بیفایده بود و هر بار ناکامی در کوششهایش برای رفع و رجوع کارهای لورل، این شکوه و وقار او را بیشتر خدشهدار، و موقعیت را بیش از پیش خندهدار میکرد و باعث میشد مدام با حالتی عصبی، کراواتش را شل کند و با حرکات احمقانه لورل، به دوربین خیره شود، لباس مرتبی میپوشیدند، میکوشیدند با وقار جلوه کنند و یکدیگر را با پسوند «آقا» به دیگران معرفی میکردند. آنان شاعران کمیک جریان بورژوازی بودند و با بلیغترین و فصیحترین زبان به ما میگفتند که نمیتوان از چهارچوب و قواعد این فرهنگ گریخت. همکاری موفقیتآمیز آنها با هالروچ در سال 1940 پایان یافت زیرا احساس کردند برای نشان دادن تواناییهای خود، نیاز به آزادی بیشتری دارند، اما اشتباه میکردند و در کمپانیهایی مانند فوکسوستر دریافتند که کنترل کمتری در مقایسه با گذشته بر فیلمهایشان دادند. در سال 1945 بازی در فیلم را متوقف کردند و در سال به اجرای برنامه در موزیک هالهای انگلستان پرداختند. آخرین فیلم آنها Atollk در سال 1950 یک شکست واقعی بود. پس از مدتی ادامه فعالیت در موزیک هالهای، در 1954 تصمیم گرفتند با یک سری فیلم رنگی به سینما بازگردند، اما پروژهی آنها در مرحلهی تدارکات، به دلیل بیماری هاردی که تا زمان مرگش درمان نشد، متوقف ماند.
پس از مرگ هاردی که در سال 1956 بود، لورل در هیچ فیلمی بازی نکرد و فعالیت خود را بهعنوان شوخینویسی ادامه داد تا 1965 که فوت کرد. لورل پس از همکاری با هاردی در هیچ فیلمی حاضر نشد اما هاردی در سه فیلم «کنتاکی جنگجو همراه با جانویل»، «راه بزرگ همراه با بنیککرازبی» و «زنوبیا همراه با هاری لنگدون» ظاهر شد. در زمان فعالیتشان کارگردانهای زیادی با آنها کردند که بهترین و خلاقترین آنها در فیلمهای کوتاه و بلند- جیمز پاروت- جیمز فورن- جان بلانستون- ویلیام سیتر- لویه فرنچ- چارلز راجرز و لئو مککری بودند. در سال 1965 مجله کایهدو سینما پس از گفتگو با لئو مککری که بیشتر آثار درخشانشان را کارگردانی یا نظارت میکرد. 14 فیلم کوتاه آنها را شاهکار معرفی کرد (آزادی- تجارت بزرگ- هلفدونی- گندهی بیحافظه- یک روز کامل- آن تپههای سرسبز- مردان جنگ- زود خوابیدن- تقلا- اولین اشتباه آنها- دو آسفالتکار- سس خندان- همکاری- جعبهی موسیقی).
خاطرهی لورل و هاردی با نمایش مکرر فیلمهای آنها بهشکل سریالهای تلویزیونی و گردآوری آثارشان (توسط رابرت یانگستون) زنده ماند، و در برجستگیهای کار آن در عرصهی سینمای کمدی، تردیدی باقی نگذاشته است.
فیلموگرافی لورل و هاردی:
صامت:
چهل و پنج دقیقه از هالیوود (1926)- سوپ اردک (1927)- دوستشان بدار و گریه کن (1927)- ملوان برحذر باش (1927)- آیا کاراگاهان فکر میکنند؟ (1927)- آوای فاخته (1927)- شلوار پوشاندن فیلیپ (1927)- لحظهها شاهانه است (1928)- مردان زندار باید به خانه بروند (1928)- باز هم اشتباه (1929)- کار بزرگ (1929)- غیرعادی همچون ما (1929) مه همگی دوحلقهای و به تهیهکنندگی هالروچ
ناطق کوتاه:
زندانیان (1929)- جغدهای شب (1930)- نینی کوچولوها (1930)- گراز وحشی (1930)- جوجهها به خانه میآیند (1931)- آهسته بیا (1931)- همکاران (1931)- جعبهی موسیقی (1932)- بیمارستان ایالتی (1932)- اولین اشتباهشان (1932)- جفت، دو (1933)- فضولها (1933)- کار کثیف (1933)- زندگی خصوصی الیور هشتم (1944).
فیلمهای بلند:
ما را ببخشید (1930)- سربازان زیبا (1931)- دردسرهایت را جمع کن (1932)- برادر شیطان (1933)- پسران صحرا (1934)- میهمانی هالیوود (1934)- بچهها در سرزمین اسباببازی (1934)- بانی اسکاتلند (1935)- دختر کولی (1936)- غرب عقبمانده (1937)- دختر سویسی (1938)- کلهپوکها (1938)- احمقی در آکسفورد (1940)- تفنگهای بزرگ (1941)- نگهبانان حملهی هوایی (1943)- هیچ چیز جز دردسر (1944)- گاوبازان (1945)- جزیره مرجانی K (1952).
جعبهی موسیقی The Music Box
بازیگران: استن لورل، الیور هاردی، بیلی گیلبرت، چارلی هال و ...
کارگردان: جیمز پاروت
تهیه کننده: هالروچ
فیلمنامه: اچ. ام. واکر
فیلمبردار: والتر لاندین
محصول 1932 آمریکا- متروگلدین مایر
سیاه و سفید، دو حلقه، 20 دقیقه
(برنده جایزه اسکار برای بهترین فیلم کوتاه در سال 1932)
جعبهی موسیقی یا (پیانوی ماشین) یکی از غنیترین و پربارترین فیلمهای لورل و هاردی است و کلا بهترین کار جیمز پاورت که خالق بسیاری از آثار برتر آنها نیز بود میباشد. فیلم تدوین بسیار درخشانی دارد و پر از شوخیهای کلامی و حرکاتی میباشد. علیرغم این واقعیت که تمامی سه حلقه به یک شیرینکاری اصلی اختصاص داده شده است. فیلم بهطور متوالی از تنوع عمل برخوردار است و بهطور پیوسته تودهای از شخصیتهای جدید وارد صحنه میشوند تا میان خوادث گوناگون فیلم تنوع ایجاد کنند. از نظر برش فیلم و چشمانداز آن شباهت کوچکی میان این فیلم و صحنه پلههای (اودسا در فیلم رزمنا و پوتمکین 1925) ساخته سرگئی ایزنشتاین وجود دارد. خود پیانو که صداهای ناهنجار و غرغر میآورد تقریبا به اندازهی دو کمدین هنرپیشه است و شخصیتی به او الهام شده است که او را قادر میسازد تصمیم بگیرد و خودبهخود حرکت کند پایین، صفحه ورود پرستار با کالسکه بچه خود هجو صحنهای مشابه از فیلم رزمناوپوتمکین است. فیلم در لایههای زیرین خود بار فلسفی و کنایهای فوقالعادهای دارد و اساسا ناموفق بودن لورل و هاردی در حمل پیانو از پلهها کنایه از ناتوان بودن بشر در پیشرفت روزافزون است. یک طنز سیاه و فوقالعاده فیلم جایی است که لورل و هاردی پیانو را به بالای پلهها میرسانند و بعد توسط یک پستچی که چارلزهال نقش آن را بازی میکند میفهمد که راه میانبر بهتری نیز بوده بنابراین مجددا برمیگردند و اینبار از راه بهتر همراه با کالسکه اسبی خود به خانه میآیند. صحنه آخر فیلم نیز یک شوخی درخشان دیگر دارد که وقتی صاحبخانه عصبانی (بیلی گیلبرت) با تبر خود به پیانو ضربه میزند به قصد از بین بردن آن سرود ملی آمریکا پخش میشود و مجبور میشود همراه با لورل و هاردی با حالت رسمی و احترام بایستد. فیلم از معدود فیلمهای کمدی بود که بهخاطر داستانش در تاریخ اسکار برندهی جایزه شد و این نشاندهندهی اهمیت و پربار بودن فیلم میباشد. و در گزینشی که در سال 1960 مجله کایهدو سینما از فیلمهای برتر لورل و هاردی کرد جزو یکی از شاهکارهای مسلم این زوج برگزیده شد. جعبه موسیقی یکی از بهترین فیلمهای کوتاه در تاریخ سینمای جهان است و همیشه تازه و بدون تاریخ مصرف میباشد.
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI